
افسردگی خانواده فرد معتاد، بلایی ناگزیر
بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت افراد یک جامعه نهتنها ابعاد جسمی را در برمیگیرد، بلکه بیش از همه ابعاد ذهنی و فکری شهروندان یک جامعه را شامل میشود. بر اساس تعریف این سازمان سلامت روانی در درون مفهوم کلی سلامت قرار دارد، و سلامت، یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی؛ سلامت بهمعنای نبود بیماری یا عقبماندگی نیست. بهگفته رئیس اورژانس اجتماعی 89 درصد از اطرافیان فرد معتاد به افسردگی دچارند. میزان افسردگی در میان اطرافیان فرد معتاد رابطه تنگاتنگی با مفهوم کلی سلامت دارد. در واقع 89درصد از اطرافیان فرد معتاد از مفهوم فوقالذکر سلامت بیبهره بوده و توانایی کامل برای ایفای نقشهای روانی و جسمی خود را ندارند. در جامعهای که بر اساس آمار رسمی دو میلیون و 808هزار تن معتاد دارد و اغلب آنها نیز دارای خانواده هستند، تصور آمار 89درصدی افسردگی در خانوادههای افراد معتاد بسیار ترسناک است.
درواقع جامعه با جمعیت انبوهی مواجه است که کاملا به نبود سلامت روحی در آنها ایمان دارد. دولت در سالهای اخیر نگاهی پیشگیرانه نسبت به سلامت روحی و روانی افراد جامعه داشته است؛ نمود این رویکرد را در افزایش تعداد مراکز مشاوره، غربالگری سلامت روان، تلاش بهمنظور ایجاد پرونده سلامت و... مشاهده میکنیم. با توجه به وضعیت بسیار نامناسب بهداشت روان در میان خانوادههای افراد معتاد لزوم توجه و رسیدگی به مشکلات روحی و روانی آنها احساس میشود. روانشناسان مداوم درباره اهمیت و تاثیرگذاری برگزاری دورههای مشاوره و رواندرمانی برای فرد معتاد تاکید میکنند و شرکت او در این دورهها را بخشی از فرایند درمان میدانند، اما سخنی از لزوم توجه به سلامت خانواده فرد معتاد به میان نمیآورند. اگر حمایت و امیدواری خانواده را بخشی از فرایند درمان فرد معتاد بدانیم، در صورتی که افراد خانواده دچار افسردگی باشند، فرد معتاد نیز از حمایت و مهربانی آنها بیبهره میماند و شاید دورههای درمانی خود را نیمهکاره رها کند و به منجلاب اعتیاد برگردد.
مرکز درمان و سوء مصرف مواد آرمان حیات